(◡‿◡✿)پـــــــــــــــــاتوق دختر های دهـــــــــــــــــــــ80(◡‿◡✿)
وروود پسرها ممنوع
|
*آواز دهل شنیدن از دور خوش است*
روباه گرسنه مرغ چاقی را دید جستی زد و روی مرغ بیچاره پرید
او را به دهن گرفت و بردش با خود آن مرغ،اسیر پنجه ی دشمن شد
اواز دهل ز روستا می آمد هی های دف و سرو صدا می امد
ان لقمه ی چرب در دهان روباه در فکر نجات خود به صد ناله و آه
گفتش که میان ده عروسی بر پاست صد جور خوراک مرغ واردک انجاست
آب از دهن دراز روباه چکید تا اسم خوراک مرغ واردک بشنید
جنباند دم و به رقص و شادی رفت با مرغ به سوی جشن و آبادی رفت
آواز دهل به گوش او شیرین بود در فکر ناهار و سفره ی رنگین بود
رفتند و رسیدند به ابادی زود در خانه ی کد خدای ده غوغا بود
از بوی غذا دگر سر و پا نشناخت با پای سر و جان به سوی دیگ شتافت
یک وقت به خود امد و دید از هر سو کف گیر و ملاقه می خورد بر سر او
می گفت به هر به پا وسر و دست آواز دهل شنیدن از دور خوش است
نظرات شما عزیزان: